{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
ریـاضی میـگه : دوخـط مـوازی به هم نمیرسند مگه با شکستن یکی ، پس من میشکنم به خاطر تو..!
من پشت خطم خانم باکی صحبت میکنی/ شنیدم به کس دیگری عادت میکنی اونکه ماشین زیر پاشه هر روز میگردی باهاش/ این همون پسره که داری میحرفی باهاش
ساده براي خودم ... قلبم پیرمردی هفتاد ساله است ... زانوهایش درد می کنند ...
مخاطب خاص...آهااااااااای مخاطب خاص چرا صدای مرا نمی شنوی؟!! وقتی که می گویم دوستت دارم
خدایا دستانی را در دستانم قرار بده که پاهایش با دیگری پیش نرود
همین که تمام لحظه هایم در خیالم هستی و تمام لحظه هایم بی حضورت سپری میشود آزارم میدهد آرزوهایم خنده دار نیست این روزها همه عشق را لطیفه و عاشق را دلقک میپندارن
چه چیزهای رو باید از دست داد تا رو به دست آورد ؟ داری چه چیزهای رو میشماری ؟ خودت گفتی تو برای من محالی و من نمیتوانم تورا به دست بیاروم برای به دست آوردنت فقط باید جانم را فدا کنم همین کافیست
دلتنگى نام ديگر مرگ است! وقتى اشك ميريزم و تو ميفهمى طناب بلند فاصله دور گردن هر دويمان ميپيچد و نگاهمان به دورترين افق مى افتد! فاصله ارتفاعى است كه زير پايمان خالى ميشود...
درتلاطم آغوشت... حیف است شناگر ماهری بودن! در تو تنها... "غرق" باید شد...
دَرد دارَد وَقتی مـَن عــاشـقــانـه هــايــَمـ رامـيـنويـســَمـ و 4جــوکـی ها يــاد عِــشقشــان می اُفــتَــند امــا تــو . . . . ... بــی خــیــآل ... !
خدایا!! طاقت مــرا با طاق آسمانت اشتباه گرفته ای، این پیمانه مدتهاست که پـــر شده...
تنهاییم را گردن هیچکس نمی اندازم. هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد...
دیگر "هیچ" چیز جای خودش نیست، جزتو..! زیبا جا گرفته ای درمیان دلم..
دقت کردی؟! چند روزیست چهره ی زیبایت چیزی کم دارد! چیزی مثل... کمی لبخند...
آمدنت را حیران بنگرم یا رفتنت را مات بمانم....؟ باد اورده را باد می برد قبول... دلم را که باد نیاورده بود...
شب هایم میگذرد... بدون اینکه دلم هوای آغوشت راداشته باشد... آغوشت ارزانی دیگران... من مهمان پاهای بغل کرده ام هستم..؟ واین آرامشم راحتی باتوعوض نمیکنم...
ریـاضی میـگه : دوخـط مـوازی به هم نمیرسند مگه با شکستن یکی ، پس من میشکنم به خاطر تو..!
من پشت خطم خانم باکی صحبت میکنی/ شنیدم به کس دیگری عادت میکنی اونکه ماشین زیر پاشه هر روز میگردی باهاش/ این همون پسره که داری میحرفی باهاش
ساده براي خودم ... قلبم پیرمردی هفتاد ساله است ... زانوهایش درد می کنند ...
مخاطب خاص...آهااااااااای مخاطب خاص چرا صدای مرا نمی شنوی؟!! وقتی که می گویم دوستت دارم
خدایا دستانی را در دستانم قرار بده که پاهایش با دیگری پیش نرود
همین که تمام لحظه هایم در خیالم هستی و تمام لحظه هایم بی حضورت سپری میشود آزارم میدهد آرزوهایم خنده دار نیست این روزها همه عشق را لطیفه و عاشق را دلقک میپندارن
چه چیزهای رو باید از دست داد تا رو به دست آورد ؟ داری چه چیزهای رو میشماری ؟ خودت گفتی تو برای من محالی و من نمیتوانم تورا به دست بیاروم برای به دست آوردنت فقط باید جانم را فدا کنم همین کافیست
دلتنگى نام ديگر مرگ است! وقتى اشك ميريزم و تو ميفهمى طناب بلند فاصله دور گردن هر دويمان ميپيچد و نگاهمان به دورترين افق مى افتد! فاصله ارتفاعى است كه زير پايمان خالى ميشود...
درتلاطم آغوشت... حیف است شناگر ماهری بودن! در تو تنها... "غرق" باید شد...
دَرد دارَد وَقتی مـَن عــاشـقــانـه هــايــَمـ رامـيـنويـســَمـ و 4جــوکـی ها يــاد عِــشقشــان می اُفــتَــند امــا تــو . . . . ... بــی خــیــآل ... !
خدایا!! طاقت مــرا با طاق آسمانت اشتباه گرفته ای، این پیمانه مدتهاست که پـــر شده...
تنهاییم را گردن هیچکس نمی اندازم. هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد...
دیگر "هیچ" چیز جای خودش نیست، جزتو..! زیبا جا گرفته ای درمیان دلم..
دقت کردی؟! چند روزیست چهره ی زیبایت چیزی کم دارد! چیزی مثل... کمی لبخند...
آمدنت را حیران بنگرم یا رفتنت را مات بمانم....؟ باد اورده را باد می برد قبول... دلم را که باد نیاورده بود...
شب هایم میگذرد... بدون اینکه دلم هوای آغوشت راداشته باشد... آغوشت ارزانی دیگران... من مهمان پاهای بغل کرده ام هستم..؟ واین آرامشم راحتی باتوعوض نمیکنم...
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}